عبدالله بن محمد بن احمد حسینی نیشابوری، ملقب به جمال الدین و مشهور به نقره کار، از ادیبان و فاضلان قرن هشتم هجری قمری است و به سال 776 هجری قمری درگذشته است، او راست: شرح تسهیل، شرح شافیۀ ابن حاجب، شرح منارالانوار نسفی، العباب فی شرح اللباب در نحو. (از ریحانه الادب ج 4 ص 228). رجوع به کشف الظنون و معجم المطبوعات ص 775 و الدررالکامنه ج 2 ص 286 شود
عبدالله بن محمد بن احمد حسینی نیشابوری، ملقب به جمال الدین و مشهور به نقره کار، از ادیبان و فاضلان قرن هشتم هجری قمری است و به سال 776 هجری قمری درگذشته است، او راست: شرح تسهیل، شرح شافیۀ ابن حاجب، شرح منارالانوار نسفی، العباب فی شرح اللباب در نحو. (از ریحانه الادب ج 4 ص 228). رجوع به کشف الظنون و معجم المطبوعات ص 775 و الدررالکامنه ج 2 ص 286 شود
کار تیره. کار سخت و مشکل: به پیش آمد اکنون یکی تیره کار که آن را نشاید که داریم خوار. فردوسی. ، بدکار. بدسرشت. سیاهکار: آینۀ خاک تیره کار چه بینی ز آینۀتیره نور کار نیابی. خاقانی
کار تیره. کار سخت و مشکل: به پیش آمد اکنون یکی تیره کار که آن را نشاید که داریم خوار. فردوسی. ، بدکار. بدسرشت. سیاهکار: آینۀ خاک تیره کار چه بینی ز آینۀتیره نور کار نیابی. خاقانی
ندا، و آن نصف میل است و میل ثلث فرسنگ است، پس نعره وار شش یک فرسنگ باشد. (یادداشت مؤلف) ، مسافتی که آوازۀ نعره ای بدانجای رسد: اسبی دارم که نعره واری طی می نکند به یک شبانروز. نزاری. هنوز نعره واری راه نرفته بودند که باد سختی برخاست. (تاریخ نگارستان). که دردامان کوه و کوهساری که تاکوه است از آنجا نعره واری. وحشی
ندا، و آن نصف میل است و میل ثلث فرسنگ است، پس نعره وار شش یک ِ فرسنگ باشد. (یادداشت مؤلف) ، مسافتی که آوازۀ نعره ای بدانجای رسد: اسبی دارم که نعره واری طی می نکند به یک شبانروز. نزاری. هنوز نعره واری راه نرفته بودند که باد سختی برخاست. (تاریخ نگارستان). که دردامان کوه و کوهساری که تاکوه است از آنجا نعره واری. وحشی
کسی که کار بی مانند یا بسیار عجیب کند. (فرهنگ نظام). کننده کارهای خارق عادت و صانع قابل. (ناظم الاطباء). آنکه از وی کار نادر و غریب به وقوع آید. (آنندراج)
کسی که کار بی مانند یا بسیار عجیب کند. (فرهنگ نظام). کننده کارهای خارق عادت و صانع قابل. (ناظم الاطباء). آنکه از وی کار نادر و غریب به وقوع آید. (آنندراج)
دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه. در 41هزارگزی جنوب شرقی ده شیخ، 5هزارگزی قلعۀ میرآباد، و در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات، صیفی، توتون، لبنیات، مختصر میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه. در 41هزارگزی جنوب شرقی ده شیخ، 5هزارگزی قلعۀ میرآباد، و در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات، صیفی، توتون، لبنیات، مختصر میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
محبوب شوخ و شنگ. دربرهان بهمین معنی آمده، بر وزن لاله زار بی شاهدی و صاحب فرهنگ رشیدی شاهد ذیل را آورده است: چو شاپور آمد اندر چارۀ کار دلم را پاره کرد آن پارۀکار. نظامی. و پیداست که پارۀ کار را باید به اضافه خواند نه بر وزن لاله زار
محبوب شوخ و شنگ. دربرهان بهمین معنی آمده، بر وزن لاله زار بی شاهدی و صاحب فرهنگ رشیدی شاهد ذیل را آورده است: چو شاپور آمد اندر چارۀ کار دلم را پاره کرد آن پارۀکار. نظامی. و پیداست که پارۀ کار را باید به اضافه خواند نه بر وزن لاله زار